یه پاتیل غذای محبوب ت رو بپز؛ با اینکه هوا سرده پنجره ها رو باز کن ، چای دم کن ، یه دسته موسیقی محبوب و ملایم بذار پخش بشه ؛ نورِ خونه رو کم کن؛ ریسه ی نور که تو گلدون شیشه ای پای کتابخونه س روشن کن ، نون بذار تست بشه ، نصف لیوان آب جوش بریز بذار لب پنجره برای چای خنک بشه که بازم زبون ت نسوزه؛ شامُ و بردار بشین رو همون کاناپه خردلی که چند دقیقه پیش خیلی بهم ریخته بود و الان مرتب شده ، شام بخور ، چای بخور ، بنویس ، گوش بده ، فکر کن ، لبخند بزن، با خودت زندگی کن و یادت بمونه زندگی همین لحظاتِ همین دقایقه همین روزا و شباس که میگذره و میره و خاطره میشه ، و سوال میشه چطور زندگی کردی!
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
زندگی ,همین ,بذار منبع
درباره این سایت