مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم ثلث سادات میان در و دیوار افتاد نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در رویِ آشفته یِ اُمّ ریخت ,خورد ,خورد زمین ,مادری خورد منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روزمرگی های لی لی وب سایت رسمی دی جی مرتضی چیذری مرتضی چیذری بهترین سایت مرکزآموزش فنی وحرفه ای شهرستان پارس آباد Express News تامین برد های الکتریکی دندانسازی و دندانپزشکی محلات انجام پروژه هایdatabase